۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

راه یا بیراهه؟


خیلی از افراد واقع بین در تحلیلها و مقالاتی که در نشریات خارج از کشور و یا در وبلاگها و سایتهای خود منتشر میکنند نگرانی خود را از انحراف خواسته های مردم به نفع جناح خاصی از حکومت(اصلاح طلبان) ابراز میدارند و این جنبش را صرفا یک حرکت کورکورانه که سر انجامش نهایتا به قدرت گرفتن و باز شدن جای پای اصلاح طلبان و رفسنجانی ختم خواهد شد قلمداد میکنند.در تصریح حرف این افراد باید بگویم که حقیقت نیز تاحدودی با انچه که بیان میگردد همخوانی دارد ولی پایان و ماحصل همه این حرکتهای اعتراض امیز چیزی بیش از این خواهد بود.جنبشی که دسته کم از بیست و سوم خرداد ماه بنیاد نهاده شد خواسته یا ناخواسته به رهبری گروهی از اصلاح طلبان و مسلمانانی امریکایی همچون رفسنجانی شکل گرفته است.بسیاری از جوانان و مردمی که در پشت سنگر موسوی خروشان در حرکت هستند شاید از بسیار لحاظ فکری با جمع اصلاح طلبان و شخص موسوی چندان موافقتی نداشته باشند ولی در حال حاضر یک جنبش اعتراض امیز به حکومت و دولت لزوما خواستار وجود رهبری است که سمبل اتحاد باشد و به حرکتهای انتقادی جهت دهد.متاسفانه در حال حاضر نیز رهبری این جنبش به دست موسوی افتاده است.از طرف دیگر اجالتا رهبر یک جنبش براندازنده باید یکی از سابقه داران دولتی باشد چون در غیر این صورت جنبشی که متکی به افرادی حقیقتا سکولار و میهن پرست باشد با انگ خیانت و ضد دینی و امثال این اتهامات بسیار زودتر از انچه که تصورش رود سرکوب و خفه خواهد شد.چیزی که در جریان قتلهای زنجیره ای منجر به از دست دادن بزرگترین افتخارات این مملکت و قیام خونین هجده تیر شد و سر انجامش نیز سلطه بی چون و چرای ولایت وقیح و تحکیم قدرتش به واسطه جو روانی و استبداد حاکم بر کشور بود.
طبق همه شواهد و قرائنی که فعلا در معرض دید و اطلاع میباشد نتیجه تمامی این جنجالات و راهپیمایی ها احتمالا به نفع اصلاح طلبان و گسترش قدرت انها در امور حکومت و شاید هم برکناری خامنه ای باشد اما یک نکته در اینجا میماند و ان حرکتی است که مردم به واسطه فشاری که از هر لحاظ بر انان وارد است بنیان نهاده اند و هر زمانی نیز در صورت وجود یک رهبری و نقطه اتکا و بن بستی سیاسی قادر خواهند بود اعتراضات خود را بسط و گسترش و تا مرحله براندازی حکومت تکمیل نمایند.من فکر میکنم عاقبت این جنبش علاوه بر قدرت گرفتن اصلاح طلبان و اصلاحات احتمالی که انجام خواهند داد به نفع مردم نیز باشد.فروکش کردن عقاید تندروانه و فوق العاده خرافاتی سردمداران فاشیسم مذهبی جملگی دستاوردهایی میتواند باشند که در جریان این جنبش رخ خواهد دهد.همان گونه که در دوران رنسانس اروپا روحانی مصلحی به نام مارتین لوتر رهبری قیام همگانی مردم و جامعه روشن فکر را علیه سیستم فاسد و خرافه پراکن کلیسای اهریمنی ان دوران و پاپ سازمان داد و گرچه از حمایت بسیاری سودجویان در رسیدن به این هدف و تامین منافع شمار زیادی از سرمایه داران نیز بهره برد اما نهایتا بنیان گذار اروپای نوین و انقلاب صنعتی اروپا و رشد و ترقی پر سرعت ان خطه گردید.قرنها بعد نیز یکی از مبارزین جنبش مردمی اتحاد جماهیر شوروی به نام یلتسین که همراه با گورباچف از عوامل اصلی در انحطاط و فروپاشی شوروی بود خود سابقه ای دیر در ادم فروشی و لو دادن مبارزین دانشگاهی و همکاری با عوامل اطلاعاتی شوروی و کی جی بی داشت اما سرانجام نقش وی سبب رهایی مردم روسیه از بند کمونیسم و کسب ازادی های اجتماعی و بعدها و با امدن پوتین علاوه بر روند پیشرفت و ترقی روسیه ازادیهای نسبی بیان را نیز حفظ کرد و توانست تاحدودی از سیاستهای توهم انگیز و فوق العاده استالینیستی اتحاد جماهیر شوری فاصله بگیرد.اگر چنین مواردی در ایران هم اتفاق بیفتند شخصا باید از هر حرکتی که علیه رژیم صورت میگیرد پشتیبانی و دفاع و در ان شرکت نماییم.مشغله فکری ما اکنون باید تمرکز بر روی تغییراتی اساسی در حکومت و از بین بردن منصبی فردگرا به نام ولایت فقیه باشد.اگر بنیاد یک جمهوری مردمی در ایران نهاده شود حتی اگر یک یا دو دهه شاهد جولان دادن اصلاح طلبان باشیم(همان طور که روسیه چندین سال را با یلتسین و هم پالگی هایش سپری کرد) بالاخره میتوانیم ارزوی دیرینه خود یعنی رهایی را میسر سازیم.ما اکنون با رژیم شاه رو به رو نیستیم که اندکی از حقوق بشر و سکولاریسم و پیشرفت حالیش باشد.اکنون ما به رژیمی قرون وسطایی و معاویه ای در بدوی ترین شکل ممکن مواجه ایم و به همین دلیل باید مبارزات خود را با سیاست پیش ببریم.
یکی از دیگر نتایج مثبتی که فکر میکنم موج به اصطلاح سبز ایران برای مردم به ارمغان اورد تشکیل یک اپوزیسیون داخلی باشد که به موقعش ازادی نهایی این ملت را بیمه کند.همه اینها جوانبی است که باید در نظر گرفته شوند و مسلما ملت ایران با ملت متوهم و ارمانی سال پنجاه و هفت که به امید اسلامی مارکسیستی و انسان دوست و مبشر ازادی قیام کردند قابل قیاس نیستند.اینک بسیاری از اصول انسان شناختی و توسعه طلبانه دست کم برای مردم استانهای بزرگ ایران روشن شده اند و پرده مذهبی هم که بر چهره انان با نمود فریادهای الله اکبر و یاحسین نقش بسته است یادگار چهارده قرن سلطه اسلام و سه قرن عقب افتادگی مذهبی است و طبیعی است که با چنین روندی با موارد نامبرده رو به رو شویم و علاج ان نیز ازادی از بند ملایان و گسترش تعالیم انسانی و فرهنگ سازی صحیح می باشد.نباید انتظار داشته باشیم که با یک قیام هم ملایان را از ایران بیرون کنیم،هم یک شب صاحب همه دستاوردها و تکنولوژی هایی شویم که اروپاییان و امریکایی ها چندین قرن و به بهای هزینه هایی گزاف به انها دست یافتند و نباید انتظار اینرا داشته باشیم که با یک قیام ملت اسلام زده را از یوغ هزار و چهار صد سال اسلام ضد بشری رها سازیم.اگر این روند را اگاهانه و خردمندانه طی نماییم مسلما میتوانیم شاهد نتایجی مثبت و سازنده باشیم که منفعتهای زیادی را برای مان به ارمغان می اورد.ایران اکنون همچون قطاری است که دسته کم از تاسیس سلسله ننگین قاجار از ریل خارج شده و کیلومترها از مسیر اصلی اش فاصله گرفته است.به همین دلیل نباید در ارزویی دست نیافتنی یک شب شاهد بازگشتن این قطار فرتوط به مسیر اصلی اش باشیم.
موسوی طی سفری که به قم دارد چندین هدف را دنبال مینماید.هدف موسوی انطور که پیداست جذب حمایت مردم یکی از قطبهای مذهبی ایران و جلب نظر ملایان قم است.امروز نیز در ساعت پنج عصر تظاهرات همگانی و اجتماع در مساجد برای نشان دادن اعتراض مردم مقرر شده است.نمی دانم شاید علی رغم خوش باوری های من همه اینها خیالات باشند و دسته کم پانزده تن کشته تا امروز خونهایی هدر رفته که بی جهت ریخته شدند باشند.امیدوارم که اینگونه نباشد و این حرکتها حامل نیکبختی و رهاوردهای ازرین برای این ملت ستم دیده باشند.
خامنه ای نیز طی ملاقاتی که با نمایندگان چهار کاندیدا داشت همه طرفداران کاندیداهای ریاست جمهوری را طرفدار نظام ! مقدس ! اسلامی دانست.این صحبت احمقانه میتواند چند استدلال و نتیجه گیری را به همراه داشته باشد.یا خامنه ای خیالش از حفظ جایگاه و قدرتش و توافق با اصلاح طلبان راحت است.یا تصمیم به سرکوبات گسترده مردم و قلع و قمع کردن اصلاح طلبان و راه انداختن حمام خون دارد و یا صرفا اینرا برای ارام کردن اختلافات پشت پرده و روسا و حفظ ظاهر ابراز داشته است.ولی من یکی که نمی توانم باور کنم خامنه ای و سپاه احساس خطر کنند و ساکت سر جایشان بنشینند.دستگیری های صدها نفری و بر جای گذاشتن پانزده تن کشته و ده ها زخمی و مجروح در مقایسه با کشترگاهی که رژیم از سال پنجاه و نه تا شصت و هفت به راه انداخت و قیام هجده تیر را به شدیدترین نحو ممکن خاموش ساخت کم فروغ مینماید.
گستره خفقان و اختناق موجود در کشور نیز بسیار وسیع شده است.اکثر کانالهای ماهواره ای حتی تلویزیون شبخیز نیز در معرض پارازیتهای جمهوری اسلامی قرار دارند و بی بی سی فارسی،پارس تیوی،کانال یک و شماری از شبکه های سیاسی و خبرگزاری های دیگر نیز قطع میباشند و دریافت خبر از طریق صدای امریکا نیز باتوجه به سعی زیادی که رژیم برای قطع برنامه های این خبرگزاری میکند دشوار است.فیلترینگ گسترده سایتهایی همچون تینی پیک،توییتر،فیس بوک،یاهو و .... که اصلا سیاسی نیستند و صرفا سایتهای برای اپلود عکس و فیلم و ارتباطات و اطلاع رسانی میباشند ترس و واهمه شدید دولت احمدی نژاد و حکومت را از هرگونه اگاهی و تفکر مردم بیان میکند.
احمدی نژاد نیز در طول چند روز گذشته تلاش بسیاری کرده که خود را نسبت به این وقایع بی تفاوت نشان دهد اما تلاش گسترده ای که ایادی اش برای سرکوب و کنترل اطلاعات به خرج میدهند حاکی از له له فراوانی است که محمود برای حفظ جایگاهش به خرج میدهد.محمد البرادعی و اعضای اصلی اژانس بین المللی اتمی نیز از دولت احمدی نژاد تضمینی برای جلوگیری از وقوع انقلاب در ایران و بر هم خردن برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی در خواست کره اند.فعالین حقوق بشر ایرانی و خارجی مقیم کشورهای اروپایی و امریکا و بعضا اسیایی نیز شدیدا در تلاش هستند تا دولت احمدی نژاد و حکومت ولایت وقیح را در نظر مجامع بین المللی و دولتهای ان کشورها نامشروع جلوه نمایند.
با این اوصاف من فکر نمی کنم که همه این قضایا به این راحتی پایان پذیرند و هیچ پیامد مثبتی را نیز با خود به همراه نداشته باشند.فکر نمی کنم مردم ایران همچون قیام کنندگان سال پنجاه و هفت یک سال پس از انقلاب همه ارمانهایشان را فراموش کنند و در بغل اخوندها و افراد کلاش و دروغگو شیرجه بزنند.حتی اگر الکی و بی جهت باشد من به جریانات فعلی بدجور امیدوارم.شاید از روی احساسات و یا جو حاکم باشد ولی چون من تا به حال در طول زندگیم تجربه چنین هیجاناتی را نداشته ام طبیعی است که کمی جوگیر شوم.اما از هر زاویه ای که به قضیه نگاه میکنم روشنایی عجیب را میبینم که نقطه نورانی ای را در اینده به من نشان میدهد.امیدوارم که درخت خون ملت ایران که با سرخی مرگ هم وطنانم ابیاری شده است روزی به بار نشیند و با میوه های خوش رنگ و لعاب ازادی و پیشرفت مردم ما شادمان کند.امیدوارم...

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

دیکتاتور دمکرات

خروش انقلابی مردم همچنان ادامه دارد و در صورت باز پس نگرفتن حق مسلم خویش حرکتهایی گسترده تر و اینبار بر اندازانه انجام خواهند داد.امید است که بنیاد حکومت اسلامی را با کمک و همبستگی همگانی از ریشه بر کنیم و دوره تاریک سی ساله را به برگه های خاک خرده تاریخ بسپاریم.
جناب پروفسور احمدی نژاد در جریان کنفرانس خبری که با حضور چند تن از گزارش گران خارجی همراه بود از ازادی مطلق در ایران،ارامش و دوستی و صلح مردم در خیابانها(منظور ایشان تعادل مردم و یکه نخوردن از انتخاب شدن وی بود) سخن به میان اوردند.این مردک یا پاک خود را به خریت زده یا مردم را گوسفند فرض کرده! گویا ایشان مردم ایران را با مردم عهد ناصری اشتباه گرفته که هرچه از سوی جمع کلاش سیاستمداران حکومتی بیان شود را چشم و گوش بسته باور کنند.تعریف ایشان از ازادی مطلق چه میتواند باشد در حالی که بارها اعتراضات خود را به سوی ازادی احزاب با تفکرات گوناگون در کشورهای غربی و همچنین دولتهای لیبرال معطوف داشته اند؟در دوران چهار ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد دسته کم طی بیست سال گذشته شاهد بیشترین فشار و خفقان سیاسی و افزایش گستره اختناق از هر نظر در سطح کشور بودیم.هیچ حزب منتقد و به معنای واقعی ازاد در این مملکت وجود ندارد و ان وقت ایشان از ازادی مطلق در ایران سخن میگویند.حتی یک روزنامه و نشریه که بتواند به صورت تخصصی به نقد دولت و حکومت بپردازد و یا مشی کلی اش جدا از مانیفیست جمهوری اسلامی باشد در ایران وجود ندارد.این چه نوع ازادی مطلقی است که در ان هیچ احدی قادر به بیان عقاید و نظریاتش نیست؟در خیابانها و میادین کشور که مردم به صورت کاملا مدنی و بدون پیروی از جریانات تند انقلابی صرفا طالب احترام به رایشان هستند اوباش بسیج به مردم اتش میگشایند و انان را زخمی و مجروح میکنند و با باتوم و چماق به جان جوانان مردم می افتند.این چه نوع صلح و دوستی است که چنین رویکردهایی را در پی دارد؟اگر نگاهی به تظاهرات و تجمعات مردمی بیندازید متوجه اتحاد،همبستگی و دوستی انان خواهید شد،بزرگترین عاملی که در روند صلح و تفاهم ملت ایران اختلال ایجاد میکند خود شما(یعنی احمدی نژاد و ولایت وقیح و سایر ایادی) هستید.ایا بهتر نیست که برای جلوگیری از تاوان و مجازات سختی که در انتظارتان است جریان را به مردم واگذارید و ایران را به انان بازگردانید؟
بهتر است از تاریخ عبرت بگیرید و بدانید که عاقبت دمکراسی حضرت عالی همانی است که دمکرات نمایان فاشیست و کمونیست و شاهی به ان دچار شدند.دمکراسی تنها زمانی از معنا و اعتبار برخوردار است که مورد قبول و تایید مردم سرزمین ایران واقع شود نه انکه سیاستمداران استبداد پیشه برای شیره مالیدن بر سر بیخبران از بهترین شیوه اجرایی دمکراسی در کشور صحبت کنند.دمکراسی طبق تعریفی که در علوم اجتماعی از ان میشود رهایی از هر نوع بند و محدودیت برای کمک به پیشرفت جامعه و ازادی اظهار عقاید و بیان نظریات سیاسی و مذهبی و امثال ان است.ازادی ریش و پشم و مرگ بر امریکا و اسرائیل گفتن ان ازادی نیست که مردم ما به دنبال ان هستند.ما ازادی بیان میخواهیم،ما میخواهیم که کشورمان به ان جایگاهی که شایسته اش است دست یابد،ما بیش از نمی خواهیم که حکومت قرون وسطایی اسلامیون بر مملکتمان حاکم باشد و میراث فرزندان کوروش بزرگ را به تاراج ببرد.سی سال تجربه تلخ تاریخی برایمان کافی بود تا پشت دست خود را داغ کنیم و دیگر به دنبال استقلال و ازادی با پشتوانه جمهوری اسلامی نباشیم.
دمکراسی ابدوخیاری شما همان ازادمداری است که طالبان و القاعده هم از ان یاد میکنند.همان ازادی که انسان را مجاز میکند همچون یک حیوان با هم نوعانش برخورد کند و انان را تحت شدیدترین شرایط جسمی و روحی و روانی قرار دهد.دمکراسی شما همان ازادی است که از ان برای نابودی میراث تمدن و تاریخ یک کشور کهن همچون ایران استفاده میگردد.ما ازادی میخواهیم که وام دار منش انسانی و ایرانی مان باشد.ما ازادی میخواهیم که در ان حقوق بشر طبق تعالیم موجود در لوح حقوق بشر کوروش بزرگ و حقوق شهروندی هر انسانی رعایت گردد.بیش از این خواستار بقای دمکراسی معاویه ای و اسلامی نیستیم و میخواهیم که سرزمین مان را از یوغ فاشیسم مذهبی رها سازیم.
روزی بود که مردم از شاه خواستند نخست وزیرش(هویدا) را عوض کند و به خواسته انها توجه نماید.ولی شاه زیر بار خواسته مردم نرفت.مردم نخست با ارامش و مدنیت به پیش رفتند و عاجزانه از شاه خواستند که مملکت را انگونه که خواست ملت است اداره کند،نه انگونه که خود مایل است.شاه قبول نکرد.و پس از مدت کوتاهی مردم دیگر خواستار تغییر نخست وزیر نبودند بلکه خواستار تغییر نظام و مرگ شاه شدند.امروز هم اگر ملایان درس تاریخی که ملت به سلطنت پهلوی دادند را فراموش کرده باشند باید منتظر همان خروشی باشند که مردم با ان شاه را از مملکت بیرون انداختند و در بیست و دوم بهمن ماه حکومت پهلوی را از قدرت ساقط کردند.
نگذارید تاریخ تکرار شود که در ان صورت ملت اشتباهات گذشته خود را تکرار نخواهند کرد و انتقام سقوط سی ساله ایران را با قدرت هرچه تمام تر خواهند گرفت.
زنده باد ازادی و مرگ بر دیکتاتور

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

موج عظیم اعتراضات مردم علیه دولت

تب و تاب نتایج انتخابات و التهاب موجود در کشور به خصوص تهران اکنون از شدت بسیار بیشتری برخوردار شده است.حضور اصلاح طلبان در عرصه سیاسی و انتقاداتشان به نتایج حاصله که منجر به ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد شد بسیار گسترش یافته است.دستگیری اصلاح طلبان و اشخاصی که از سابقه سیاسی پررنگی برخوردارند نیز با افزایش قابل توجهی از جمله دستگیری محمد علی ابطحی(مشاور سابق خاتمی و از حامیان کروبی)،سعید حجاریان(از اعضای کمیته مرکزی جبهه مشارکت اسلامی) و محسن احمدی توسط اوباش بسیج و نوکران سید علی اقا مواجه شده است.
اعتراضات خیابانی و تظاهرات گسترده مردم نیز از شدت بیشتری نسبت به یکی دو روز ابتدایی اعلام نتایج انتخابات برخوردار گشته است.تظاهرات گسترده و چند صد هزار نفری مردم که توسط چند تن از خبرگزاری ها و سایتهای خبری معتبر دو میلیون و توسط وبلاگها و وبسایتهای مخالف حکومت و حامیان موسوی تا چهار میلیون نفر نیز تخمین زده شده است تا به حال برای یک جنبش انتقادی بی سابقه بوده است و بسیاری انرا با تجمع مردم در ابان ماه 1357 در روزهای عاشورا تاسوعا مقایسه میکنند که ضربات مهلکی را به سلطنت پهلوی وارد ساخت و سر انجام به سقوط دیکتاتوری محمد رضا شاه و صد البته جایگزینی دیکتاتوری قرون وسطایی علمای ! اسلام انجامید.بلاخره عزمم را جزم کردم و دیروز در جریان تظاهرات شکوهمند مخالفان دولت و عموما مخالفان سلطه بی چون و چرای ولایت وقیح شرکت جستم.مشارکت مردم علی رغم مخالفت وزارت کشور و هشدارهای پی در پی نیروهای انتظامی و گاردهای ویژه ضد شورش بسیار خوب بود.مطمئنم که در صورت ارائه مجوز رسمی وزارت کشور و نهادهای مسئول با تظاهرات اعتراض امیز گسترده تری مواجه میشدیم.اما خوف و واهمه دست بوسان سید علی چلاق از هرگونه تجمعات اعتراض امیز گسترده زیر دستان را از هر گونه موافقت با حرکتهای شکوه امیز مبرا ساخته است.حضور گسترده مردم دیروز از میدان امام حسین(فوزیه سابق) و فردوسی تا میدان ازادی و انشعابش به خیابانهای اطراف و حوالی انچنان وسیع و گسترده بود که فرصت کوچکترین عرض اندامی به احمدی نژاد برای افتخار و غرور به تجمع شماری از اوباش حامی اش در میدان ولیعصر نداد و به سرعت انرا خنثی نمود.احمدی نژاد عملا رئیس جمهور قانونی ایران(البته طبق قانون اساسی حکومت اسلامی)شناخته نمی شود و مخالفتهای گسترده مردم استانهای کشور مشروعیت را از این مادر مرده ستانده است.گستره اعتراضات به بیرون از مرزها نیز کشیده شده است و امروز مردم و هم میهنان برون مرزی نیز در تجمعات بی سابقه خود در مقابل سفارات و کنسول گری های حکومت در خارج از کشور یک صدا اعتراض خود را نسبت به نمایشات و نتایج مضحک اوباش حکومتی و نوچه های احمدی نژاد اعلام نمودند.همچنین بسیاری از مقامات بلند بالای کشورهای اروپایی همچون انگلا مرکل،گوردون بروان و بسیار مناصب عالی دیگر در سایر کشور از جمله امریکا شک و ابهام خود را مبنی بر صداقت نتایج اعلام شده ابراز داشتند و خواستار صیانت از ارای مردم ایران و احترام به خواستهای حقیقی انها شدند.باراک اوباما(رئیس جمهوری امریکا) و بان کی مون(رئیس کل سازمان بین الملل) نیز خواستار احترام به انتخاب و تصمیم گیری های ملت ایران شدند.سازمان عفو بین الملل و بسیاری از نهادهای حقوق بشر در خارج از کشور نیز شدیدا خواستار مراعات حق انتخاب مردم ایران شدند.
حکومت نیز شدیدا از جریانات پیش امده در سطح داخلی و خارجی به وحشت افتاده و شبانگاه نیز عملا در سطح کشور به خصوص استانهای معترض و پایتخت نوعی حکومت نظامی برپاست.گشتهای ارشاد نیز تماما از سطح کشور جمع اوری شده اند و در صورت حضور نیز باید اماده مقابله شدید مردم باشند.در جریان تظاهرات دیروز نیز دسته کم هفت نفر کشته و تعداد زیادی زخمی و مجروح بر جای ماند که احتمالا بیش از اینهاست.و در اعتراض به این عمل وحشیانه حیوانهای بسیجی مردم به نزدیکترین پایگاه بسیج ان حوالی که مقصر اصلی در این تهاجمات حیوان صفتانه محسوب میشد هجوم بردند و انرا به اتش کشیدند و به ضرب و شتم اوباش داخل ان پرداختند.مهدی کروبی و میر حسین موسوی نیز علی رغم همه کناره گیری ها و اعمال مسالمت امیزی که تا پیش از این به طور نسبی انجام داده بودند در جمع تظاهرات مردم حاضر شدند و از انان حمایت و از کوتاه نیامدن خود تا اخرین توانی که در تن دارند سخن به میان اوردند.گویا تمامی محاسباتی که بنده تا پیش از این کرده بودم اشتباه از اب در امده است.میر حسین موسوی نیز علنا دیروز اعلام نمود که از ابطال انتخابات تا بازپسگیری حقوق ملت و صیانت از رای انان یک قدم کوتاه نخواهد امد.به واسطه همین اوضاع که بخت را بر حکومت تنگ کرده ایت الله جنتی رئیس شورای نگهبان از شمارش مجدد اراء سخن گفت.البته سخن گوی رسمی شورای نگهبان احتمال ابطال انتخابات و برگزاری مجدد انرا نیز تایید کرده است.
پیش از انتخابات که من و شماری از وبلاگ نویسان و مبارزین فعال دیگر انتخابات را تحریم کرده بودند هیچ گونه پیش بینی خاصی از شرایطی که ممکن بود پیش اید نکرده بودیم(همان طور که حکومت اماده چنین اعتراضات گسترده ای نبود).یکی از دلایلی که ما را وادار به حفظ وجنات انسانی خود و عدم شرکت در انتخابات مینمود عدم تایید جمهوری اسلامی و سی سال جنایت و فلاکت حامل ان و عدم تاثیر رایمان بر سرنوشت مملکت و سببات بعدی ان بود.به شخص فکر میکردم نتایج این انتخابات به سود احمدی نژاد به پایان خواهد رسید و موسوی و کروبی نیز خواسته یا ناخواسته صرفا برای گذراندن بحران از سر حکومت و ارام کردن شرایط و کشاندن مردم به پای صندوقهای رای و مشروعیت بخشیدن به حکومت امده بودند(هنوز هم کاملا مواضعم را رد نمی کنم)،اما تصور این اعتراضات گسترده مردم و حمایت موسوی و تندروی های وی در ابطال انتخابات به دور از ذهنم بود.البته من فکر میکنم تلاشی که موسوی و کروبی به خرج میدهند بیشتر به خاطر تثبیت قدرتشان در فضای سیاسی کشور و کسب مقام و منصب است.انها اگر واقعا خواستار نیک بختی و برقراری ازادی سیاسی در سطح کشور بودند نباید خود را به انقلاب فرهنگی،نقش گسترده در سرکوب جنبش زنان،اعدامها،شکنجه گری ها و زندانی کردن گسترده ازادیخواهان الوده مینمودند.اگر هم فرض را بر این بگیریم که نام بردگان دچار تغییر و تحول و کناره گیری از تفکرات تند گذشته خود شدند(همچون عبدالکریم سروش) مسلما افرادی به معنای واقعی کلمه ازاداندیش،سکولار و مترقی نیستند.افراد به واقع لائیک و دمکرات مسلما از حمایت امثال رفسنجانی و خاتمی برخوردار نبوده و نیستند و بزرگترین سد بر عملی ساختن منافع نام بردگان دگراندیشان و ازاداندیشان بوده و هستند که برخوردارهای شدیدی نیز با انان صورت گرفته است.به همین دلیل امیدوارم اگر هم قرار باشد قیام و انقلابی مخملی و یا دسته کم تغییراتی گسترده در قانون اساسی صورت گیرد دسته کم به دست مردم و یا به همت افرادی به واقع مترقی،لیبرال و دگراندیش صورت پذیرد.
در هر صورت اکنون که پیامدهای مربوط به تقلبات گسترده حکومتیان در جریان انتخابات را میبینم با خود فکر میکنم شرکت مردم در انتخابات نیز چندان نادرست نبوده است.به هیچ عنوان فکر نمی کنم که تحریم انتخابات تا این حد حکومت را در خوف و وحشت و انزوای بین المللی قرار میداد.از طرفی تحریم انتخابات میتوانست خیلی راحت احمدی نژاد را بر مصند قدرت بدون هیچ مشکلی باقی گذارد و نافرمانی مدنی مردم را نیز با توجه به عدم دارا بودن پشتیبانی قوی کمرنگ جلوه نماید.با وجود تظاهرات و راهپیمایی های گسترده ای که در طول هفته گذشته در اعتراض به نتایج انتخابات در جریان بوده و هست هیچ گونه جایگاهی نیز برای مشروعیت حکومت باقی نمانده است.دیگر هیچ رسانه جهانی و هیچ خبرگزاری ای از جمله رسانه به اصطلاح ملی به حضور گسترده مردم در پای صندوقهای رای و پیروزی که حکومت از ان یاد میکند توجهی ندارند بلکه فاکتور اصلی همه این جریانات و پیامد ان شکایتهای گسترده مردم نسبت به این نمایشات و شعبده گری ها و تقلب مسلم در انتخابات میباشد که حسابی بر سید علی چلاق و اوباش حکومتی فشار وارد ساخته است.
با توجه به اعلام شورای نگهبان مبنی بر شمارش مجدد ارا هر گونه پافشاری بر صحت نتایج انتصابات به شدیدتر شدن واکنشات مردمی کمک شایانی میکند،از این رو من فکر میکنم تعداد ارای احمدی نژاد و موسوی برابر اعلام میشود و انتخابات به دور دوم کشیده میشود و در ان صورت به احتمال زیاد ان گونه که حکومت از این مخمصه نجات پیدا کند موسوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده میشود.از طرفی هم ممکن است تشدید شمارش ارا چیزی را عوض نکند و در عوض به گسترش اعتراضات اصلاح طلبان و مردم بیفزاید که در ان صورت باید با پیامدهای جدی تری برای حکومت رو به رو باشیم.




ترس از هر گونه اطلاع رسانی نیز شدیدا سبب دستپاچگی حکومتیان شده و تلاشی گسترده برای قطع ارتباطات از سوی جیره خواران سید علی چلاق و احمدی نژاد صورت پذیرفته است.از جمله اینها می توانم به هک گسترده سایتهای اطلاع رسانی اصلاح طلب و مخالفین حکومت،مسدود کردن و هک وبلاگها و وبسایتهای مخالف دولت و حکومت،فیلترینگ گسترده وبسایتها و وبلاگهای مخالف حکومت و وبسایتهای اطلاع رسان و ارتباطی همچون فیس بوک و یوتوب در ایران،کاهش سرعت اینترنت در ایران تا یک دهم سرعت حقیقی،افزایش مدت قطع ارسال پیامکها(اس ام اس) و قطع انتنهای انتقال امواج مخابراتی در برخی نواحی کشور،فرستادن پارازیت در مسیر امواج شبکه های خبرگزاری از جمله بی بی سی فارسی و ... اشاره کنم که انتقال اطلاعات و ارتباطات را برای هم میهنان داخل کشور(از جمله خودم) بسیار دشوار ساخته است.
به هر حال موج اعتراضات مردم همچنان ادامه دارد و در حال گسترش است.متاسفانه امروز به دلیل اختلالی که حکومتیان و حامیان احمدی نژاد در برنامه های تظاهراتی امروز ساعت پنج عصر در خیابان مصدق(ولیعصر) ایجاد کردند و در انجا اتراق نمودند،برنامه های اجتماع مردم معترض نسبت به دولت و حکومت با تغییر مکان از ونک به سوی تجریش روان است،شعارهای مدنی مردم همچون ارامش بر گلوله پیروز است هر گونه برخورد شدیدی را به ضرر حکومت تمام میکند.علت این تغییر مکان برنامه ای است که حکومت با اعلام تظاهراتی در ساعت چهار بعد از ظهر در خیابان ولیعصر و چند نقطه دیگر در تهران پی ریخته بود که در عین خنده شاید کمتر از نصف میزان افراد حاضر در میدان ازادی هم در جریانش حضور نداشتند و صد البته با تظاهرات ده ها هزار نفری امروز مردم خنثی گشت.بهانه تظاهرات امروز بسیجیان هم اعلام اعتراض به به اصطلاح اغتشاشات و خرابکاری های فرصت جویان ضد انقلاب! اعلام گردید.من نمی فهمم،این بی وجدانان ضد ایرانی مملکت ما را تاراج میکنند،جوانان و هم میهنان ما را میکشند،کلیه سرمایه های انسانی ایران را در بسیاری از زمینه فراری داده اند یا انان را به قتل رسانده اند،میراث ملی ما و گنجینه های تاریخی،فرهنگی و ادبی ما را بر باد داده اند و اکنون انتظار برخورد کاملا نرم و بی ضد و خورد دارند؟
البته به هیچ عنوان خواستار مبارزات خیابانی و چریکی و اتش سوزی و امثال ان که منجر به مرگ،جراحت و دستگیری هم میهنانم شود نیستم اما حکومت و رسانه های خبری باید روی خود را در این زمینه کمی کم کنند.پیروزی ملت ایران در این جریانات هم به احتمال قوی با حرکتهای مدنی و به دور از خشونت میسر خواهد شد و هر گونه حرکت خودسرانه و پیروی از جنبش کور منجر به دادن بهانه دست نوچه های سید علی گدا و کشتارهای جمعی خواهد شد.انچه که در این روزها بیش از هرچیز باید مورد توجه و تاکید قرار گیرد یکدلی و همصدایی و اتحاد مردم و امید به اینده است.از هر چیزی که سبب تضعیف روحیه و حرکات اعتراضی مان شود باید پرهیز کنیم و به یکدیگر قوت قلب و ارامش دهیم.به جای ترساندن یکدیگر از عواقبی که ممکن است در صورت مقابله و مخالفت با دولت و حکومت بر سرمان بیاید باید یکدیگر را امیدوار به اینده کنیم و حس انتقام خون ازادیخوان ایران و باز پسگیری هویت ملی مان را تقویت نمایین،تا روزی که مطالبات حقیقی ملت ایران بازستانده شوند و مام وطن به جایگاه حقیقی خود بازگردد

۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه

شکست یا پیروزی؟

تناقصات و ضد و نقیضات خبری انقدر زیاد شده است که انسان واقعا سردرگم و پریشان میگردد.از طرفی میشنویم میر حسین موسوی پیام تبریک ریاست جمهوری برای احمدی نژاد ارسال کرده و از طرفی خبرگزاری های اصلاح طلب از مبارزه تا اخرین نفس برای احقاق حقوق ملت سخن میگویند.از طرفی شبکه خبرگزاری ایران از عدم موافقت وزارت کشور با تظاهراتی که قرار است امروز برگزار شود سخن میگوید و از طرفی در شماری از وبسایتها و وبلاگها از وحدت ملی و حضور گسترده خویش در سطح کشور و موافقت وزارت کشور با این تظاهرات سخن به میان می اورند.پوشش نامعتبر خبری انقدر گسترده شده است که حقیقتا نمی توان تشخیص داد کدام خبر صحیح است و کدام خبر صحیح نیست.
در هر حال انگونه که پیداست وزارت کشور با درخواست تظاهرات گسترده مردم در هر نقطه از ایران و هر حرکت اعتراض امیزی مخالفت نموده است.از طرفی دیگر شورای نگهبان نیز ادعای رسیدگی به کلیه شکایات کاندیداهای دولت دهم که از نتایج اعلام شده ناراضی هستند را کرده است.احمدی نژاد هم گویا با خیال راحت بر تخت ریاست جمهوری کودتایی خود تکیه زده است و اصلا متوجه نیست اکثریت مردم کشور به غیر از چند تا روستا که پشیزی ارزش ندارند عموم مردم وی را نه رئیس جمهور میدانند و نه پیروز انتخابات.بسیار مضحک است که حتی تبریز و تهران که امکان پیروزی موسوی در این استانها صد در صد پیش بینی شده بود احمدی نژاد با اختلاف چشمگیر وی را کنار زده باشد.نتایج انتخابات به حدی غیر منطقی و نامعقول است که حتی روسیه و چین نیز علی رغم خرسندی از نتایجی که به نفع احمدی نژاد به پایان رسیده است در شبکه ها و سایتهای خبری خود نتایج انتخابات را دست کاری شده خواندند.حتی شماری از مقامات روسیه رسما از نتایج انتخابات ایران ابراز شک و تردید کردند.جو بایدن و هیلاری کیلینتون و بسیاری از مقامات اروپایی نسبت به رسیدن مسند ریاست جمهوری به احمدی نژاد و با رای مردم ابراز تردید کردند.احمدی نژاد شاید چهار سال دیگر هم رئیس جمهور بماند اما نمی تواند از قضاوت تاریخ که وی را فردی کودتاچی و فوق العاده انایرانی مینامد بگریزد.از طرفی وی باید تمامی تلاش خود را برای جلب رضایت مردم شهرهای مخالف به خصوص اذربایجان غربی و شرقی،خراسان،تهران،کردستان،لرستان،بلوچستان و ... بکند.طرف دیگر قضیه هم متوجه روستاییانی است که شاید اکثریت ارای مربوط به احمدی نژاد نیز نشاط گرفته از ساده لوحی انها باشد. با توجه به هدفی که احمدی نژاد برای کسب ارای ان جهال دنبال مینمود و به ان رسید احتمالا دیگر از الطاف احمدی نژاد برخوردار نخواهند بود.زیرا که هدف اصلی احمدی نژاد از به اصطلاح رسیدگی به روستاها صرفا خریدن رای برای خود بود و حال که به زعم خود به این هدف رسیده است دیگر دلیلی برای رسیدگی به این روستاها مگر تبلیغ بیشتر برای مشروعیت خود نمی بیند.
تا به اکنون نیز شاهد عکس العمل چندان جدی از سوی جناح اصلاح طلب و دو نماینده اصلی ان یعنی موسوی و کروبی نبودیم و فکر نمی کنم که عکس العمل کوبنده و قابل توجهی نیز از خود نشان دهند.از قبل انتخابات هم با توجه به مخالفتهای اشکاری که سید علی چلاق با موسوی و کروبی داشت و توهیناتی که از جانب سپاه پاسداران و اوباش اصولگرای حامی احمدی نژاد به این دو به اصطلاح اصلاح طلب روا داشته میشد مشخص بود که موسوی به این راحتی ها نمی توانست بر مسند ریاست جمهوری تکیه کند.اما نکته ای که خیلی ها انرا نادیده گرفتند کناره گیری خاتمی از دور انتخابات اصلاح طلبان بلافاصله پس از اعلام نخستین نتایج بود.این مرد دغلکار خیلی خوب نقشش را بازی کرد و اکنون هم معلوم نیست کجا رفته؟


کلیه مقامات فعلی کشور به خصوص فرماندهان نیروی انتظامی کل و سپاه پاسداران با اعلام وزارت کشور مجاز به هر گونه برخور شدیدی با نیروهای مردمی مخالف هستند.هر چند که مردم هیچ عملیات انقلابی و خطرناک که به ضرر حکومت باشد تا به امروز به صورت گسترده انجام نداده اند اما وقاحت حکومتیان در مقابله با مردم و ظلمی که در حق انان روا میدارند ممکن است کار را به جاهای باریک بکشاند.به خصوص اینکه شماری از بسیجیان و عوامل نفوذی لباس شخصی در میان مردم با خراب کاری و شکستن شیشه بانکها و غیره سعی در وارد کردن اتهامات ساختگی به مردم و مقابله شدید با انها دارند.اصلاح طلبان و حامیان انها نیز تا به اکنون غافله را نباخته اند و همچنان به باز پسگیری حق مسلم خود و صیانت از ارای مردم پایبندند.به نظر هم نمیرسد شورای نگهبان با اعلام نتایج حقیقی انتخابات ابروی خود را ببرد اما بعید نیست که دسته کم در اذربایجان شرقی و غربی با تظاهرات گسترده مردم رو به رو شویم اما به علت فشار و کنترل شدید در تهران کمتر ریسکی برای راهپیمایی و جنبشهای اعتراضی وجود دارد که در صورت وقوع نیز شدیدا سرکوب خواهند شد.

جشن!!! پیروزی!!! احمدی نژاد در انتخابات!!! نیز دیروز در محدوده مصدق(ولیعصر)_فاطمی برگزار گردید که در مقایسه با میتینگهای چند صد هزار نفری موسوی و راهپیمایی های گسترده مردم مخالف دولت در جریان تبلیغات انتصاباتی علی رغم تمامی تلاشی که صدا و سیما و عوامل احمقی نژاد برای بالا بردن جمعیت حاضر در این مضحکه به خرج دادند بسیار اندک مینمود.احمدی نژاد هیچ شانسی برای ارضای مردم استانهای بزرگ کشور که مخالف او هستند ندارد و تنها با حرفهای احمقانه ای که بر گسترش مهر و عدالت روا میدارد به هرچه بیشتر خشمگین شدن مردم کمک نموده و نمک به زخم انها میپاشد.
همچنین دیشب احمدی نژاد طی نشستی که با خبرگزاری ها و گزارش گران خارجی داشت کلیه برخوردهای حیوانی ای که تاکنون با مخالفان کرده را با یک مثال ساده برخورد با تماشاگران تندرو در استادیوم فوتبال و جریمه یک راننده متخلف توسط پلیس توجیه نمود.نکته جالب در جریان این نشست مکثهای طولانی احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگاران بود که بسیاری انرا ناشی از تاخیر در دیکته کلمات سید علی چلاق و سردسته های وزارت کشور میدانند.احمدی نژاد با ان حرفهای بسیار مضحک و نامعقولی که در جواب خبرنگاران ابراز داشت اب پاکی را مبنی بر احمق بودن،دیکتاتور بودن،جنایت پیشه بودن و صفات دیگری که نیاز به نام بردن من نیست را بر روی دست مردم ایران و جهانیان ریخت.
کشورهای عقب افتاده و ارتجاعی مسلمان و کشورهایی که احمدی نژاد حافظ منافع انها در ایران و منطقه است(همچون چین و روسیه) جملگی نخستین کشورهایی بودند که از ریاست جمهوری محمودک خوشحال شده و برای وی پیام تبریک ! فرستادند.
دیشب در سطح مناطق سه،شش،هفت،چهارده و شماری از مناطق تهران نیز تا انجا که من اطلاع دارم مردم به فریاد مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر(متاسفانه این جمله بنیادگرایانه اسلامی همچنان باید جزو شعارهای مبارزاتی باشد) پرداختند.
انگونه که واضح است و اخبار نشان میدهند نه موسوی و کروبی مال انقلاب مخملی و براندازی هستند و نه جنبشهای خودجوش مردمی به واسطه بی برنامگی و عدم سازمان یافتگی توان پیروزی دارند و این اعتراضات نیز از نظر من به عاقبت دردناک جنبش دانشجویی هجده تیر دچار خواهند شد.امیدوارم که این صرفا یک خیال واهی باشد.